یه غریب آشنا
پنجشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1391 ساعت 08:29 ب.ظ
سلام الهی ! در بسته نیست ! ما دست و پا بسته ایم ...
http://vefagh.co.ir/images/card/25/05.jpg
عیدتان پیشاپیش مبارک
قدر کوثر را فقط ساقی آن داند و بس میلاد سیده النسا العالمین بر سادات و بر اهل عالم مبارک
یه غریب آشنا
پنجشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1391 ساعت 08:33 ب.ظ
کتاب «نورالدین پسر ایران» خاطرات نورالدین عافی از هشتادماه حضور در جبهه است که توسط انتشارات سوره مهر منتشر و روانه بازار کتاب شد.
در آخرین روزهای بهمن سال 1390 نیز دستنوشته رهبر انقلاب روی این کتاب منتشر و باعث نایابی اثر شد.
یه غریب آشنا
پنجشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1391 ساعت 08:40 ب.ظ
بزرگی عقربی را دید که در آب برای نجات خویش دست و پا میزند ... آن مرد بزرگ به قصد کمک دستش را به طرف عقرب دراز کرد اما عقرب تلاش کرد تا نیشش بزند ! با این وجود مرد هنوز تلاش می کرد تا عقرب را از آب بیرون بیاورد اما عقرب دوباره سعی کرد او را نیش بزند ! مردی در آن نزدیکی به او گفت : چرا از نجات عقربی که مدام نیش می زند دست نمی کشی ؟! آن مرد گفت : عقرب به اقتضای طبیعتش نیش میزند. طبیعت عقرب نیش زدن است و طبیعت من عشق ورزیدن ... چرا باید از طبیعت خود که عشق ورزیدن است فقط به علت این که طبیعت عقرب نیش زدن است دست بکشم ؟! هیچ گاه از عشق ورزیدن دست نکش همیشه خوب باش حتی اگر اطرافیانت نیشت بزنند ...
یه غریب آشنا
پنجشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1391 ساعت 08:42 ب.ظ
زمین هم خسته است،
از بند دل، به آب دادن هایم !
یه غریب آشنا
پنجشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1391 ساعت 08:46 ب.ظ
خسته نیستم
فقط تکه ای دیوار می خواهم ،
سر روی آن بگذارم، آرام شوم ...
.
.
لطفا دیوار بقیع باشد ...!
یه غریب آشنا
پنجشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1391 ساعت 09:00 ب.ظ
انصاف نیست ! دنیا آنقدر کوچک باشد که آدم های تکراری را روزی صـد بـار ببینـیم ! و آنقدر بزرگ باشد که آن کسی را که می خواهیم نتوانیم حتـی یـک بـار ببینیـم .
... اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
سلام
الهی !
در بسته نیست !
ما دست و پا بسته ایم ...
http://vefagh.co.ir/images/card/25/05.jpg
عیدتان پیشاپیش مبارک
قدر کوثر را فقط ساقی آن داند و بس
میلاد سیده النسا العالمین بر سادات و بر اهل عالم مبارک
کتاب «نورالدین پسر ایران» خاطرات نورالدین عافی از هشتادماه حضور در جبهه است که توسط انتشارات سوره مهر منتشر و روانه بازار کتاب شد.
در آخرین روزهای بهمن سال 1390 نیز دستنوشته رهبر انقلاب روی این کتاب منتشر و باعث نایابی اثر شد.
بزرگی عقربی را دید که در آب برای نجات خویش دست و پا میزند ...
آن مرد بزرگ به قصد کمک دستش را به طرف عقرب دراز کرد اما عقرب تلاش کرد تا نیشش بزند !
با این وجود مرد هنوز تلاش می کرد تا عقرب را از آب بیرون بیاورد اما عقرب دوباره سعی کرد او را نیش بزند !
مردی در آن نزدیکی به او گفت : چرا از نجات عقربی که مدام نیش می زند دست نمی کشی ؟!
آن مرد گفت : عقرب به اقتضای طبیعتش نیش میزند. طبیعت عقرب نیش زدن است و طبیعت من عشق ورزیدن ...
چرا باید از طبیعت خود که عشق ورزیدن است فقط به علت این که طبیعت عقرب نیش زدن است دست بکشم ؟!
هیچ گاه از عشق ورزیدن دست نکش همیشه خوب باش حتی اگر اطرافیانت نیشت بزنند ...
زمین هم خسته است،
از بند دل، به آب دادن هایم !
خسته نیستم
فقط تکه ای دیوار می خواهم ،
سر روی آن بگذارم، آرام شوم ...
.
.
لطفا دیوار بقیع باشد ...!
انصاف نیست !
دنیا آنقدر کوچک باشد
که آدم های تکراری را روزی
صـد بـار ببینـیم !
و آنقدر بزرگ باشد
که آن کسی را که می خواهیم نتوانیم
حتـی یـک بـار ببینیـم .
... اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر